Wanted: Weapons of Fate
بازی Wanted: Weapons of Fate عنوان جدید شرکت GRIN(سازنده ی بازی Ghost Recon Advanced Warfighter) در سبک اکشن سوم شخص میباشد که Warner Bros آن را منتشر کرده است. این بازی که از روی فیلمی با همین نام ساخته شده است، داستان فیلم را ادامه میدهد و از راز چگونگی مرگ مادر Wesley Gibson شخصیت اصلی فیلم پرده بر میدارد. این فیلم به کارگردانی آقای تیمور بکمامبتوف ساخته شده و کمپانی Universal آن را منتشر کرده است. از بازیگرانی که در این فیلم ایفای نقش میکنند میتوان از James McAvoy(شخصیت اصلی فیلم یا همان Wesley Gibson) و Angelina Jolie نام برد.

داستان فیلم مربوط به فردی تنبل و تن پرور است که در انجام اکثر کارهایش با شکست روبرو میشود و همیشه از سوی اطرافیان تحقیر شده و مورد تمسخر قرار میگیرد؛ ولی از وقتی که به هویت اصلی پدرش پی میبرد(پدرش یک قاتل بوده است) در صدد میآید راه پدرش را ادامه دهد و برای تحقق این امر به سازمانی که پدرش قبلا در آن فعالیت میکرده است(انجمن دوستی) میپیوندد و در آنجا به یک قاتل حرفهای که قتل یکی از سرگرمیهای اوست، تبدیل می شود؛ اما پس از مدتی به هویت اصلی انجمن دوستی پی می برد(Cross، پدر ویسلی هم وقتی به ماهیت اصلی انجمن پی میبرد از انجمن جدا می شود) و تصمیم میگیرد انتقام پدرش را از انجمن دوستی بگیرد(انجمن دوستی پس از شکستهای متعدد در کشتن Cross پدر ویسلی، راهی نمیبیند جز اینکه پدر و پسر را به جان هم بیندازد و ویسلی نیز بی خبر از همه جا، پدر خود را به قتل میرساند؛ ولی پس از اینکه به هدف شوم انجمن پی میبرد از انجمن متنفر شده، در نتیجه تصمیم به کشتن تک تک اعضای انجمن میگیرد. برای درک بهتر و مطلع شدن از همه ی جزئیات بهتر است فیلم را تماشا کنید.
در بازی هم در نقش ویسلی، هم در نقش پدرش Cross ایفای نقش میکنید(قسمتهایی که در نقش پدر ویسلی بازی میکنید به عنوان فلش بکهایی است که سرگذشت پدر ویسلی را روایت میکنند). داستان بازی تقریبا همین چیزی است که گفته شد و جزئيات خاصی برای گفتن ندارد. بخش اعظم داستان بازی توسط Cut-Sceneهای نه چندان جذاب و متعدد روایت میشود. این Cut-Scene ها از لحاظ جلوه های بصری تفاوت چندانی با خود بازی ندارند و واقعا دلیل استفاده از این همه Cut-Scene را درک نمیکنم! در حالی که تمامی این سکانسها میتوانستند به صورت Real Time طراحی شوند که باعث کاهش حجم بازی نیز میشد(حجم تقریبی همهی Cut-Scene ها بالغ بر 1.2 GB است). گمان میکنم سازندگان با این کار میخواستهاند حس سینماتیک بازی را بالا ببرند؛ ولی در این زمینه زیاد موفق عمل نکردهاند. Wanted در اصل یک اثر Comic(داستان مصور) به نویسندگی آقایان Mark Millar و J.G. Jones است که بازی نیز، بیشتر داستان خود را از کمیکهای Wanted بر گرفته است و زیاد برروی اتفاقات موجود در فیلم، تاکید نمیورزد.
در بازی هم در نقش ویسلی، هم در نقش پدرش Cross ایفای نقش میکنید(قسمتهایی که در نقش پدر ویسلی بازی میکنید به عنوان فلش بکهایی است که سرگذشت پدر ویسلی را روایت میکنند). داستان بازی تقریبا همین چیزی است که گفته شد و جزئيات خاصی برای گفتن ندارد. بخش اعظم داستان بازی توسط Cut-Sceneهای نه چندان جذاب و متعدد روایت میشود. این Cut-Scene ها از لحاظ جلوه های بصری تفاوت چندانی با خود بازی ندارند و واقعا دلیل استفاده از این همه Cut-Scene را درک نمیکنم! در حالی که تمامی این سکانسها میتوانستند به صورت Real Time طراحی شوند که باعث کاهش حجم بازی نیز میشد(حجم تقریبی همهی Cut-Scene ها بالغ بر 1.2 GB است). گمان میکنم سازندگان با این کار میخواستهاند حس سینماتیک بازی را بالا ببرند؛ ولی در این زمینه زیاد موفق عمل نکردهاند. Wanted در اصل یک اثر Comic(داستان مصور) به نویسندگی آقایان Mark Millar و J.G. Jones است که بازی نیز، بیشتر داستان خود را از کمیکهای Wanted بر گرفته است و زیاد برروی اتفاقات موجود در فیلم، تاکید نمیورزد.
یکی از ویژگیهای اصلی فیلم Wanted حرکات خارق العادهی شخصیتها بود که بارزترین آنها، شلیک زاویه دار در یک مسیر منحنی شکل بود(اعضای انجمن دوستی با کج کردن اسلحهی خود فشنگ را از مسیر اصلی خود منحرف میکردند و به آن چرخش میدادند) در بازی نیز توانایی استفاده از این قابلیت را دارید(با نام Bullet Curving). به این صورت که ابتدا با نگه داشتن کلید Shift و کلید چپ موس نقطهی اصابت گلوله را مشخص میکنید سپس هنگامی که رنگ دشمن مورد نظر(اگر پشت یک مانع هم پناه گرفته باشد گلوله به او اصابت میکند. اساساً این قابلیت بیشتر برای کشتن افراد پشت موانع به کار میرود) از قرمز به سفید تغییر پیدا کرد، میبایست کلید موس را رها کنید و سپس شاهد یک صحنهی خشونت بار باشید! به جز Bullet Curving قابلیت دیگری نیز وجود دارد.

به این ترتیب که وقتی میخواهید از پشت یک سنگر به سنگر دیگری بروید، با نگه داشتن کلید Shift و زدن Space زمان را برای مدت کوتاهی کند کرده و شلیکهایی سریع انجام میدهید(در این قسمت کلاس Pistol به Machine Gun تغییر پیدا میکند!). لازم به ذکر است که برای استفاده از هر یک از قابلیتهایتان نیازمند میزان معینی Adrenaline میباشید که با کشتن دشمنان بدست میآورید. این قابلیتها تا حدودی هم ارتقا مییابند ولی چندان ملموس و قابل تشخیص نیست. جالب اینجاست که قابلیتها و قدرتهای موجود در بازی شباهت عجیبی به بازی Stranglehold دارند. در کل، بازی پر است از عناصر John Wooیی، که حس آشنا بودن اکثر قابلیتها، نشان دهندهی تقلیدی بودن آنهاست و نکتهی خاص و جدیدی در آنها دیده نمیشود. نکتهی بعدی سیستم پناه گیری بازی است و همان طور که انتظار دارید به بازی Gears of War شباهت دارد. پناه گرفتن در بازی از نقش بالایی برخوردار است. به طوری که اگر برای چند ثانیه بدون سرپناه بمانید، مانند ابکش سوراخ سوراخ میشوید!
سلاحهای موجود در بازی اصلاً متنوع نیستند و توانایی برداشتن یا انداختن سلاحها را ندارید. بخشی از بازی را فقط با یک سلاح از نوع Pistol بازی میکنید و در ادامهی بازی وقتی که ویسلی جسد پدرش را که مومیایی شده پیدا میکند، اسلحههای او را که یک Dual Minigun است بر میدارد و در این جاست که برای اولین بار میتوانید دو نوع اسلحه حمل کنید! البته در قسمتهایی از برخی مراحل از Sniper و Machine Gun استفاده میکنید؛ ولی قابلیت انداختن یا به اصطلاح Drop کردنشان را ندارید.

به این ترتیب که وقتی میخواهید از پشت یک سنگر به سنگر دیگری بروید، با نگه داشتن کلید Shift و زدن Space زمان را برای مدت کوتاهی کند کرده و شلیکهایی سریع انجام میدهید(در این قسمت کلاس Pistol به Machine Gun تغییر پیدا میکند!). لازم به ذکر است که برای استفاده از هر یک از قابلیتهایتان نیازمند میزان معینی Adrenaline میباشید که با کشتن دشمنان بدست میآورید. این قابلیتها تا حدودی هم ارتقا مییابند ولی چندان ملموس و قابل تشخیص نیست. جالب اینجاست که قابلیتها و قدرتهای موجود در بازی شباهت عجیبی به بازی Stranglehold دارند. در کل، بازی پر است از عناصر John Wooیی، که حس آشنا بودن اکثر قابلیتها، نشان دهندهی تقلیدی بودن آنهاست و نکتهی خاص و جدیدی در آنها دیده نمیشود. نکتهی بعدی سیستم پناه گیری بازی است و همان طور که انتظار دارید به بازی Gears of War شباهت دارد. پناه گرفتن در بازی از نقش بالایی برخوردار است. به طوری که اگر برای چند ثانیه بدون سرپناه بمانید، مانند ابکش سوراخ سوراخ میشوید!
سلاحهای موجود در بازی اصلاً متنوع نیستند و توانایی برداشتن یا انداختن سلاحها را ندارید. بخشی از بازی را فقط با یک سلاح از نوع Pistol بازی میکنید و در ادامهی بازی وقتی که ویسلی جسد پدرش را که مومیایی شده پیدا میکند، اسلحههای او را که یک Dual Minigun است بر میدارد و در این جاست که برای اولین بار میتوانید دو نوع اسلحه حمل کنید! البته در قسمتهایی از برخی مراحل از Sniper و Machine Gun استفاده میکنید؛ ولی قابلیت انداختن یا به اصطلاح Drop کردنشان را ندارید.
در کنار اسلحهها و قابلیتهایی که ذکر شد میتوانید دشمنان را از نزدیک نیز از پای در آورید که به این منظور، کافیست به نزدیک دشمنان رفته و کلید E را فشار دهید تا شاهد صحنهای خشونت بار و پخش شدن خون برروی دوربین باشید! البته این قابلیت بدلیل اینکه دید دوربین را برای مدتی کوتاه تغییر میدهد، پس از اتمام سکانس شما را در میان سیلی از تیرها رها میکند و باعث گیچ شدن بازیباز میشود(که نتیجهی آن چیزی جز مرگ نیست). مقداری هم عناصر مخفی کاری در بازی وجود دارد ولی به نظر میآید دشمنان در برخی مواقع عمداً نمیخواهند حضور شما را قبول کنند! اگر از پشت سر به دشمنان نزدیک شوید و کلید E را فشار دهید، میتوانید آنها را به عنوان سپری در برابر تیرهای سایر دشمنان قرار دهید. البته ضربه زدن از نزدیک، تنها مختص شما نیست و برخی از دشمنان نیز میتوانند شما را با چاقو بزنند یا به اصطلاح Knife کنند. این دسته از دشمنان با صدایی بلند، به سمت شما حجوم میآورند(مثل یکی از موجودات در بازی Serious Sam!) و در دوئلی نه چندان جالب، سعی میکنند شما را بکشند. این بخش میتوانست بخشی هیجان انگیز باشد؛ ولی طراحی بد آن باعث شده تنها وقت شما را تلف کند. شما میبایست با پشت سر هم فشار دادن کلید E از ضربهی چاقو در امان بمانید. زیاد نگران نباشید؛ اصلاً احتیاجی به سریع بودن نیست. اگر چشمان خود را هم ببندید و آرام آرام کلید E را فشار دهید در کار خود موفق خواهید شد!
از دیگر ویژگیهای بازی وجود سکانسهایی است که زمان به صورت خودکار کند میشود(تقریبا از حرکت میایستد) و شما میبایست در چند ثانیه تیرهای دشمنان و خود دشمنان را هدف قرار دهید و در غیر این صورت، باید پذیرای تیرهای آنان باشید. علاوه بر دشمنان عادی چند Boss نیز وجود دارد که طراحی چندان جالبی ندارند و به جذابیت بازی کمک چندانی نمیکنند. نکتهی قابل توجه در مورد Bossها این است که سازندگان سعی کردهاند برای کشتن Bossها شما را مجبور به استفاده از قدرتهایتان کنند تا جایی که در برخی مواقع شلیکهای شما تاثیری در میزان سلامتی Bossها ندارد و باالاجبار باید با قدرتهایتان کارشان را یک سره کنید!

از این بخشها که بگذریم میبایست مقداری در مورد سیستم هدف گیری مشکل دار بازی حرف بزنیم که سازندگان میبایست وقت بیشتری بر طراحی و برطرف کردن مشکلات آن صرف میکردند. به عنوان مثال در برخی مواقع دشمنانی که در پشت سنگرها پناه گرفتهاند، در حالی که شما بخشی از بدنشان را هدف قرار دادهاید، هر چقدر هم شلیک کنید فایده ندارد. یا اینکه بعضی از دشمنان در موارد مورد نیازشان مغز خود را به مچ دستشان انتقال میدهند و شما میتوانید با شلیک به دست دشمنان آنها را Head Shot کنید! هر چقدر از نکات مثبت دشمنان بگوئیم کم است! نکتهی مثبت بعدی(!) هوش مصنوعی مشکل دار دشمنان است. دشمنان در Wanted برخلاف بازیهایی نظیر GoW که به هنگام پناه گرفتن پشت سنگر هم، آمادهی پذیرایی از شما میباشند وقتی به سرعت خود را به دشمنان پشت سنگر برسانید، هوش مصنوعی دشمنان دچار اشکال شده و دست به کارهای نادرستی میزنند.
از دیگر ویژگیهای بازی وجود سکانسهایی است که زمان به صورت خودکار کند میشود(تقریبا از حرکت میایستد) و شما میبایست در چند ثانیه تیرهای دشمنان و خود دشمنان را هدف قرار دهید و در غیر این صورت، باید پذیرای تیرهای آنان باشید. علاوه بر دشمنان عادی چند Boss نیز وجود دارد که طراحی چندان جالبی ندارند و به جذابیت بازی کمک چندانی نمیکنند. نکتهی قابل توجه در مورد Bossها این است که سازندگان سعی کردهاند برای کشتن Bossها شما را مجبور به استفاده از قدرتهایتان کنند تا جایی که در برخی مواقع شلیکهای شما تاثیری در میزان سلامتی Bossها ندارد و باالاجبار باید با قدرتهایتان کارشان را یک سره کنید!

از این بخشها که بگذریم میبایست مقداری در مورد سیستم هدف گیری مشکل دار بازی حرف بزنیم که سازندگان میبایست وقت بیشتری بر طراحی و برطرف کردن مشکلات آن صرف میکردند. به عنوان مثال در برخی مواقع دشمنانی که در پشت سنگرها پناه گرفتهاند، در حالی که شما بخشی از بدنشان را هدف قرار دادهاید، هر چقدر هم شلیک کنید فایده ندارد. یا اینکه بعضی از دشمنان در موارد مورد نیازشان مغز خود را به مچ دستشان انتقال میدهند و شما میتوانید با شلیک به دست دشمنان آنها را Head Shot کنید! هر چقدر از نکات مثبت دشمنان بگوئیم کم است! نکتهی مثبت بعدی(!) هوش مصنوعی مشکل دار دشمنان است. دشمنان در Wanted برخلاف بازیهایی نظیر GoW که به هنگام پناه گرفتن پشت سنگر هم، آمادهی پذیرایی از شما میباشند وقتی به سرعت خود را به دشمنان پشت سنگر برسانید، هوش مصنوعی دشمنان دچار اشکال شده و دست به کارهای نادرستی میزنند.
طراحی مراحل کاملاً خطی است و هیچ انتخاب دومی، هیچ معمایی و حتی برگشت به نقاط قبلی در بازی وجود ندارد از هر سمتی که تیر شلیک شد میبایست مرحله را ادامه دهید. و اگر به سمتی که دشمنان در آنجا حضور دارند رفتید؛ اما راهی نیافتید، مطمئناً به درستی دقت نکردهاید و میبایست بیشتر دقت کنید. مراحل تا حدی خطی هستند که هیچ میلی به اکتشاف و جستجو ندارید. هرچند که محیطها هم آن قدر بزرگ و تو در تو نیستند که شما را ترغیب به گشت و گذار کنند. شاید تنها عاملی که شما را مقداری به گشت و گذار در محیط بازی ترغیب کند چيزهای باز شدنی بازی باشند که وقتی آنها را آزاد میکنید واقعاً از آزاد کردنشان تاسف میخورید! شاید هم دلیل خطی بودن بازی تا این حد این بوده که GRIN قصد داشته به گیم پلی بازی سرعت ببخشد؛ ولی در هر صورت این خطی بودن باعث شده بازی به سرعت به اتمام برسد(کمتر از 6 ساعت برای اتمام بازی زمان نیاز است).
صداگذاری بازی جزء قسمتهای خوب بازی به شمار میرود. البته آن قدر خوب نیست که بتوان آن را نقطهی قوت بازی به شمار آورد؛ ولی موزیک های جالب، صداپيشگی خوب و صداگذاری محیطی قابل قبول را نمیتوان در نظر نگرفت. موزیکهای بازی اغلب موزیکهای اصلی فیلم هستند که با جو اکشن سریع بازی هم خوانی دارند. صداگذاری شخصیتهای بازی هم جالب است. شخصیتهای بازی که تعدادشان هم نسبتاً زیاد است، زیبا و روان سخن میگویند(بخصوص روسی زبانانی که با لهجه حرف میزنند). صداهای مربوط به محیط و اسلحهها هم خوب و قابل قبول است. البته در بازی صداهای خیلی متنوعی نمیشنوید؛ چرا که 90 درصد بخش بازی را مشغول قتل و کشتار میباشید و نه دری را باز میکنید، نه قفلی را میشکنید و نه صدای اتومبیلی به گوشتان میرسد. نکته،ی منفی در مورد صداگذاری بازی، اصطلاحات رکیک است که به دفعات آنها را میشنوید. حتی برخی کارهای غیر اخلاقی نیز در بازی مشاهده میشود که اصلاً جالب نیست.

از صداگذاری که بگذریم به گرافیک بازی میرسیم. در یک کلام گرافیک Wanted در مقابل بازیهای روز دنیا حرف خاصی برای گفتن ندارد. طراحی محیطهای بازی در حد متوسطی قرار دارد و بافتها نیز از کیفیت پایینی برخوردار هستند. Wanted بر خلاف اکثر بازیها، که برای نشان دادن محیطهای دور از مدلهایی با حداقل چند ضلعی استفاده میکنند(برای رندر راحتتر و سرعت فریم پایدارتر)، از بافتهایی با کیفیت پایین استفاده میکند و همین عامل باعث شده انتهای محیط کاملا مشخص باشد(مثل یک صفحهی کاغذی) و اگر مقداری به فواصل دور بنگرید حس میکنید در یک جعبهی مربعی شکل محبوس شدهاید! جزئیات محیط قابل قبول است و حس خالی و دست نخورده بودن را ندارند. مدلهای دشمنان و شخصیتها هم خوب است و به چهرهی بازیگران فیلم شباهت دارد. انفجارها هم عادی هستند و چندان شگفت آور نمیباشند. انیمیشنها نيز خوب است؛ ولی حالات چهرهی شخصیتها چنگی به دل نمیزند و مقداری بی روح است. نورپردازی بازی در محیطهای باز چشم نواز است؛ ولی در محیطهای بسته زیاد خوب نیست. تخریب پذیری محیط هم چندان تعریفی ندارد. نکتهای که ممکن است PC بازها را ناراحت کند، نبود تنظیمات گرافیکی استاندارد برای یک بازی PC است و تنها میتوانید رزولوشن تصویر را کم و زیاد کنید.
صداگذاری بازی جزء قسمتهای خوب بازی به شمار میرود. البته آن قدر خوب نیست که بتوان آن را نقطهی قوت بازی به شمار آورد؛ ولی موزیک های جالب، صداپيشگی خوب و صداگذاری محیطی قابل قبول را نمیتوان در نظر نگرفت. موزیکهای بازی اغلب موزیکهای اصلی فیلم هستند که با جو اکشن سریع بازی هم خوانی دارند. صداگذاری شخصیتهای بازی هم جالب است. شخصیتهای بازی که تعدادشان هم نسبتاً زیاد است، زیبا و روان سخن میگویند(بخصوص روسی زبانانی که با لهجه حرف میزنند). صداهای مربوط به محیط و اسلحهها هم خوب و قابل قبول است. البته در بازی صداهای خیلی متنوعی نمیشنوید؛ چرا که 90 درصد بخش بازی را مشغول قتل و کشتار میباشید و نه دری را باز میکنید، نه قفلی را میشکنید و نه صدای اتومبیلی به گوشتان میرسد. نکته،ی منفی در مورد صداگذاری بازی، اصطلاحات رکیک است که به دفعات آنها را میشنوید. حتی برخی کارهای غیر اخلاقی نیز در بازی مشاهده میشود که اصلاً جالب نیست.

از صداگذاری که بگذریم به گرافیک بازی میرسیم. در یک کلام گرافیک Wanted در مقابل بازیهای روز دنیا حرف خاصی برای گفتن ندارد. طراحی محیطهای بازی در حد متوسطی قرار دارد و بافتها نیز از کیفیت پایینی برخوردار هستند. Wanted بر خلاف اکثر بازیها، که برای نشان دادن محیطهای دور از مدلهایی با حداقل چند ضلعی استفاده میکنند(برای رندر راحتتر و سرعت فریم پایدارتر)، از بافتهایی با کیفیت پایین استفاده میکند و همین عامل باعث شده انتهای محیط کاملا مشخص باشد(مثل یک صفحهی کاغذی) و اگر مقداری به فواصل دور بنگرید حس میکنید در یک جعبهی مربعی شکل محبوس شدهاید! جزئیات محیط قابل قبول است و حس خالی و دست نخورده بودن را ندارند. مدلهای دشمنان و شخصیتها هم خوب است و به چهرهی بازیگران فیلم شباهت دارد. انفجارها هم عادی هستند و چندان شگفت آور نمیباشند. انیمیشنها نيز خوب است؛ ولی حالات چهرهی شخصیتها چنگی به دل نمیزند و مقداری بی روح است. نورپردازی بازی در محیطهای باز چشم نواز است؛ ولی در محیطهای بسته زیاد خوب نیست. تخریب پذیری محیط هم چندان تعریفی ندارد. نکتهای که ممکن است PC بازها را ناراحت کند، نبود تنظیمات گرافیکی استاندارد برای یک بازی PC است و تنها میتوانید رزولوشن تصویر را کم و زیاد کنید.
Wanted: Weapons of Fate هم مثل اکثر بازیهای اقتباس شده از روی فیلمهای سینمايی، بازی خیلی خوبی از آب در نیامد؛ ولی نمیتوان اکشن نفس گیر، سریع و خشونت بار بازی و لذت ذاتی کشت و کشتار را نادیده گرفت. مطمئناً بازی ارزش یک بار امتحان کردن را دارد و اگر از طرفداران فیلم نیستید هم حتماً این بازی را تجربه کنید.
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۸۸/۰۱/۲۸ ساعت ۹:۱۵ ق.ظ توسط محمد امین ملک محمدی
|